به نام یزدان پاک
قبل از آنکه مطلبی را که آماده کردم بیان کنم شایسته است به جهت فرا رسیدن سالروز واقعه ی تاریخی غدیر خم عرض تبریکی ویژه به تمام خوانندگان این مطلب داشته باشم. به این دلیل تبریک را به تمام مخاطبان می گویم که احساس درونی من این است که عید غدیر خم تنها متعلق به شیعیان و حتی مسلمانان نیست بلکه تعلق عمیقی به تمام آزاداندیشان جهان از هر فرقه ای دارد.
آنچه من را برآن داشت تا در این زمان این مختصر مفصل، را بنویسم شرایط خاص فکری فعلی ام است و احساس نگرانی درونی سبب می شود تا نوشتن این مطلب را به تعویق نیاندازم تا در فردایی مجهول دریغ دیروز نداشته باشم.
سوالی اساسی در مسئله ی غدیر خم مطرح است: که چرا پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع) را در آن روز به خلافت و جانشینی خود برمی گزیند؟
برای پاسخ باید شخصیت علی(ع) و رفتارهایش را مورد بررسی قرار داد. وقتی به رفتارهایی که آن حضرت در طول تاریخ و در وقایع مختلف از خود بروز می دهد ،می نگرم پاسخی کاملتر پیدا نمی کنم که علی(ع) به این دلیل شایسته ی خلافت است که علی(ع) است.
شایستگی علی(ع) برای خلیفه بودن از چه جهت است؟ آیا به جهت هم خونی با پیامبر اسلام؟ و آیا این ساده انگارانه نیست؟
علی(ع) تمام عمر خود را که شامل سه بخش اصلی است در خدمت اسلام و حکومت اسلامی بوده است. او در جوانی دوره ی اول و خدمات اولیه اش را آغاز می کند. این دوره از آغاز بعثت پیامبر اکرم(ص) تا پایان عمر پیامبر اسلام(ص) می باشد، در تمامی این دوران علی(ع) یار و یاور همیشگی پیغمبر است، اوست که در تمام حوادث و شرایط حساس داوطلب و پیش قدم می شود. او تلاشی 23 ساله در کنار پیامبر(ص) در جهت تفهیم مکتب اسلام و استقرار حکومت اسلامی از خود نشان می دهد.
پس از وفات پیامبر اسلام(ص) دوره ی دوم آغاز می گردد. در این دوره با این که علی(ع) حقانیت حتمی خود را در مقابل سایرین می داند ولی به جهت هدفی بزرگتر که حفظ نهال نوپای اسلام و پاسداری از حکومت اسلامی است، سکوتی 25 ساله را پیش می گیرد و از این روست که باید علی(ع) را بنیانگذار وحدت اسلامی نامید.
دوره ی سوم مربوط به 5 سال حکومت حضرت علی(ع) است که در نهایت به شهادت آن حضرت در محراب کوفه منتهی می شود.
ولی ای برادر و ای خواهر شیعه ام! دوره ی چهارمی هم هست! علی(ع) این ابرمرد تاریخ امروز نیز حاضر است. او که در طول زندگی و در راه پیشبرد رسالت الهی خویش تحمل رنج هایی فراوان را نمود، امروز نیز شاهد امت خود است. او که در زندگی پر حادثه ی خود هرگز از رنج های خود رنج نکشید و دردی جز درد پیروانش او را به ستوه نیاورد، امروز نیز از رنج هایی که بر پیروان راستینش می رود، رنج می کشد.
علی(ع) حاضر است و به یاد می آورد 25 سال سکوتش را به خاطر حفظ وحدت اسلامی را و آن زمان را که به حکومت می رسد و سه گروه امویان، مدعیان میراث پیامبر( عایشه، طلحه و زبیر) و منافقان(خوارج) در مقابل او صف آرایی می کنند و علی(ع) هرگز از قوم خود نمی پرسد که آیا 25 سال سکوت من کافی نبود تا حقیقت را دریابید!؟ زیرا او بر این مسئله واقف است که در برابر تلاش های جبهه ی حق، جبهه ی باطل نیز با تمام ابزار خود در میدان بوده و با این جماعت جهلی است تاریخی. همان جهلی که امروز نیز وجود دارد و شیعه ای که بنیانگذارش بنیانگذار وحدت اسلامی بوده است، را در برخی ممالک اسلامی به نفاق در اسلام متهم می کنند. حاکمین این کشورها به ناحق شیعه را بدعتی نو در مقابل وحدت مسلمانان می خوانند و در هر گوشه از این سرزمین ها که صدایی از شیعه بر می خیزد، ستم ها و جفاهایی سنگین و دلخراش بر این قوم مظلوم روا می دارند و علی(ع) هم اکنون نیز داغدار معصومیت های از دست رفته ی پیروانش است.
علی(ع) اختلاف درونی شیعیان را نیز شاهد است و به خوبی به یاد می آورد آن زمان را که پیامبر اسلام(ص) کثرت عقاید را در زیر یک بیرق، بیرق اسلام یکجا جمع نمود و علی(ع) به روشنی از وی "وحدت در عین کثرت" و "کثرت در عین وحدت" را آموخت، آنجا که پیامبر(ص)، ابوذر سلمان را که از دو قبیله و فرقه و دو عقیده ی متفاوت و متناقض بودند در کنار هم در جهت پیشبرد اهداف والای حکومت اسلامی به کار می گرفت.
و اکنون ای برادر و ای خواهر شیعه ام، راه نجات مسلمانان و راه نجات بشریت در دو معنای اساسی است: 1-وحدت آنجایی که اهداف والای حکومت اسلامی در میان باشد. 2-کثرت در ابراز عقاید در جهت رشد و شکوفایی ملل اسلامی و شکل گیری اهداف.
علی(ع) به یاد می آورد 25 سال سکوتی را که هیچ سخنی از آن به میان نمی آید و ای کاش که نیاید! او که خود به استقبال آن سکوت معنادار می رود، به ترس از ابراز عقیده ی خود و ترس از قیام و شهادت در راه اثبات حقانیت خود محکوم می شود و در تمام آن سال ها رنج های خود را با چاه بازگو می کند. ولی امروز از رنج پیروان خود به رنج می آید، افرادی که به دلایلی سکوت می کنند و گروهی هم عقیده با آنان این سکوت را ترس معنا می کنند و دریغ که این پیروان برای درد دل حتی چاهی را ایمن نمی یابند و تنها به اشکهایی بی صدا در بستر خواب اکتفا می کنند.
علی(ع) به یاد می آورد آن زمان را که دلسوزانه در حکومت های غصبی ابوبکر، عمر و عثمان به فعالیت می پردازد و آنجا که عمر برای حضور در جنگ با رومیان با او مشورت می کند علی(ع) وی را از حضور در جنگ وا می دارد و می گوید تو باید پناه مسلمانان باشی.
و باز علی(ع) به رنج می آید وقتی که پیروانش سخنی از روی دلسوزی می زنند و در مقابل اندیشه ای ناپاک بی آنکه انگیخته(که همان سخن است) دریابد، بی درنگ به جستجوی انگیزه بر می خیزد و برچسب هایی به ناروا به آن گروه می زند.
و علی(ع) به یاد می آورد محراب کوفه را که در آن نه به شمشیر امویان که به تیغ جهل به شهادت می رسد و "فزت برب الکعبه" می گوید: به خدای کعبه که خلاص شدم، ولی ازچه؟ او از رنج زمان خود رهایی یافته و نه از رنجی که پیروانش به سبب پایداری جهل در طول تاریخ می کشند.
آری ای برادر و ای خواهر مومن، علی(ع) رقیبی جز جهل دوران نداشت و نیک می دانیم که جهل و فقر به یک معنا هستند. مگر نه اینکه جهل همان فقر فکری و معنوی است؟ و فقر فکری و فقر مالی نه تنها به هم وابسته که مولد یکدیگرند.
علی(ع) مبارزه اش علیه فقر را به یاد دارد، آن هنگام که به حکومت رسید به قیمت گذاری بر کالاها و امور مالیاتی پرداخت و سپس از آنچه ذخیره ی بیت المال بود برای تمام مردمان چه فقیر و چه ثروتمند 3 دینار اختصاص داد. سوالی هست که آیا نیاز فقرا بیش از آن 3 دینار نبود؟ و چه کسی بهتر از علی(ع) این نیاز و محرومیت را درک می کند؟ اوست که به دور از چشم های ناپاک کوفه، در آن شب های تاریک از آذوقه ی خود برای مستمندان می برد. علی(ع) به همگان 3 دینار می دهد تا عزت نفس و غرور کسی پایمال نشود و نشان دهد که به همه ی افراد و در نتیجه همه ی بخش های اقتصادی توجهی ویژه و مشابه دارد و امروز نیز در بسیاری از کشورها نمودی از این عدالت مورد استفاده قرار می گیرد به طوری که بخشی از درآمد های مالی حاصله در هر حکومت به صورت یارانه هایی غیرنقدی بر کالاهای اساسی و مایحتاج حیاتی اختصاص داده می شود و از این طریق هم قدرت خرید مصرف کنندگان افزایش می یابد و هم توازن میان تولید کننده و مصرف کننده حفظ می شود و البته امروز برخی نیز به مخالفت با این نوع تقسیم عادلانه ی ثروت بر می خیزند و همانا پیروزی نهایی با صابرین و مستضعفین آگاه است.
و حال ای برادر و ای خواهر شیعه ام، شایسته است که ما نیز به یاد بیاوریم رسالت شیعه را که همانا انسانیت و آزاداندیشی است. به یاد بیاوریم که پیروان راستین علی(ع) پاداشی شایسته دارند، آنجا که آن حضرت می فرمایند: مالک اشتر برای علی(ع) مثل علی(ع) است برای محمد(ص).
و به یاد بیاوریم آن حالت مالک را پس از نوشیدن شربت زهرآلود و تقلای وی در لحظات آخر عمر را برای رساندن پیام علی(ع) به مصر. و آن زمان که مالک جان سپرد عهدنامه در دست داشت و آیا امروز می توان یاوری برای مالک بود؟(مثل مالک برای علی(ع)) و آیا می توان در جهت ابلاغ پیام علی(ع) گامی برداشت؟
آری ای برادر و ای خواهر مسلمانم! فهم و تفهیم تعالیم و آموزه های اسلامی و انسانی به نسل تشنه ی نوپا وظیفه ی امروز ماست. دست خسته و بی جان مالک اشتر و رنج های تاریخی علی(ع) چشم به راه ما هستند و علی(ع) "فزت برب الکعبه" ای دیگر می خواهد.
والسلام
دانلود ترانه ی "علی ای احمد ثانی" با صدای شادروان ناصرعبداللهی