ناسپاسی جمشید - پندار نیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



ناسپاسی جمشید - پندار نیک

درباره نویسنده
ناسپاسی جمشید - پندار نیک
میثم
خدایا! بر من رحمتی فرود آر تا از رحمانیت دینت بگویم و به پنداری نیک مرا مجهز گردان که هرگز خود را نور مپندارم ،به قدر ادراک از نورانیتت شمعی در دل برافروزم و پروانه وار گرد آن شمع بسوزم. بر ایمانم بیافزای و پیمانه ی کوچک وجودم را عمقی بیکران ببخش تا متواضع گردم و در هر خیری که سر میزند تنها تو باشی و من نباشم! از روشناییت بینشی نصیبم کن تا ایثار را ارج نهم. مرا لیاقتی عطا کن تا هماهنگ با موسیقی تو،سازم را کوک کنم. سرآخر مرا به معرفتی مبتلا ساز تا وقت رفتن، با آغوشی باز خاک تنم را به دست خاک عزیز ایران بسپارم...
تماس با من


 

آرشیو
دلنوشته ها و خاطرات
شاهنامه خوانی
اجتماعی
مذهبی
پندنامه


لینکهای روزانه
آنالیز ریاضی قرآن [29]
گنجور(آثار سخنسرایان پارسی گو) [28]
وبسایت شرکت دل آواز(شجریان) [26]
وبسایت رسمی علیرضا عصار [20]
گیتارینه [21]
جامعه مجازی موسیقی ایرانیان [16]
آموزش گیتار [12]
[آرشیو(7)]

 

لینک دوستان
پرسه زن بیتوته های خیال
.... «« " الهه عشق " »»‍‍ ....
فانوسهای خاموش
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
نور
توشه آخرت
عطش
مسافر آسمان
کوله پشتـــــــــــــــــــــی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
معصومیت از دست رفته
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
باغ گیلاس
عشق طلاست
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
اسلام دین محبت و عدالت
دلشدگان
بیکرانه
پاسبان پاسارگاد
تاریخ ایران باستان
مهندسی مکانیک
™Hamid
منجی عصر
دریای بیکران
دوستان دوران دبیرستان
وبلاگ من و حمید
گلبرگ
ستاره بنز


موسیقی وبلاگ


خبرنامه ی پندار نیک
 
لوگوی وبلاگ
ناسپاسی جمشید - پندار نیک


لوگوی دوستان
آمار بازدید
بازدید کل :274850
بازدید امروز : 25
 RSS 

ناسپاسی جمشید 
سالیان دراز از پادشاهی جمشید گذشت. دد و دیو و دام آدمی در فرمان او بودند روز به روز بر شکوه و نیروی او افزوده میشد، تا آنجا که غرور در دل جمشید راه یافت و راه ناسپاسی در پیش گرفت.
یکایک به تخت مهی بنگرید
به گیتی جز از خویشتن کس ندید
منی کرد آن شاه یزدان شناس
ز یزدان بپیچید و شد ناشناس

سالخوردگان و گرانمایگان لشگر و موبدان را پیش خواند و بسیار سخن گفت که"هنرهای جهان را من پدید آوردم، گیتی را به خوبی من آراستم، مرگ و بیماری را من برانداختم. جز من در جهان سرور و پادشاهی نیست، خور و خواب و پوشش و کام و آرام مردمان از من است و مرگ و زندگی همگان به دست من. اگر چنین است، پس مرا باید جهان آفرین خواند. آنکه این را باور ندارد و نپذیرد، پیرو اهریمن است".
جمشید
بزرگان و موبدان همه سر به پیش افکندند. کسی یارای چون و چرا نداشت، که جمشید پادشاهی زورمند و توانا بود فره ایزدی پشتیبان او. اما:
چو این گفته شد فر یزدان از اوی
گسست و جهان شد پر از گفتگوی

چون فره ایزدی از جمشید گسست در کارش شکست افتاد و بزرگان و نامداران درگاه از او روی برگرداندند و پراکنده شدند. بیست و سه سال گذشت و هر روز نیرو و شکوه جمشید کمتر می شد. هر چند به درگاه کردگار پوزش می خواست کارگر نمی شد و بخت برگشتگی و هراسش فزونی می گرفت، تا آنکه ضحاک تازی پدیدار شد.



نویسنده : میثم » ساعت 2:0 عصر روز جمعه 90 خرداد 27

داغ کن - کلوب دات کام

The Hunger Site

ابتدا نیت کنید

سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

.::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ