رفتن زال به کابل - پندار نیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



رفتن زال به کابل - پندار نیک

درباره نویسنده
رفتن زال به کابل - پندار نیک
میثم
خدایا! بر من رحمتی فرود آر تا از رحمانیت دینت بگویم و به پنداری نیک مرا مجهز گردان که هرگز خود را نور مپندارم ،به قدر ادراک از نورانیتت شمعی در دل برافروزم و پروانه وار گرد آن شمع بسوزم. بر ایمانم بیافزای و پیمانه ی کوچک وجودم را عمقی بیکران ببخش تا متواضع گردم و در هر خیری که سر میزند تنها تو باشی و من نباشم! از روشناییت بینشی نصیبم کن تا ایثار را ارج نهم. مرا لیاقتی عطا کن تا هماهنگ با موسیقی تو،سازم را کوک کنم. سرآخر مرا به معرفتی مبتلا ساز تا وقت رفتن، با آغوشی باز خاک تنم را به دست خاک عزیز ایران بسپارم...
تماس با من


 

آرشیو
دلنوشته ها و خاطرات
شاهنامه خوانی
اجتماعی
مذهبی
پندنامه


لینکهای روزانه
آنالیز ریاضی قرآن [29]
گنجور(آثار سخنسرایان پارسی گو) [28]
وبسایت شرکت دل آواز(شجریان) [26]
وبسایت رسمی علیرضا عصار [20]
گیتارینه [21]
جامعه مجازی موسیقی ایرانیان [16]
آموزش گیتار [12]
[آرشیو(7)]

 

لینک دوستان
پرسه زن بیتوته های خیال
.... «« " الهه عشق " »»‍‍ ....
فانوسهای خاموش
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
نور
توشه آخرت
عطش
مسافر آسمان
کوله پشتـــــــــــــــــــــی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
معصومیت از دست رفته
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
باغ گیلاس
عشق طلاست
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
اسلام دین محبت و عدالت
دلشدگان
بیکرانه
پاسبان پاسارگاد
تاریخ ایران باستان
مهندسی مکانیک
™Hamid
منجی عصر
دریای بیکران
دوستان دوران دبیرستان
وبلاگ من و حمید
گلبرگ
ستاره بنز


موسیقی وبلاگ


خبرنامه ی پندار نیک
 
لوگوی وبلاگ
رفتن زال به کابل - پندار نیک


لوگوی دوستان
آمار بازدید
بازدید کل :274829
بازدید امروز : 4
 RSS 

رفتن زال به کابل
دیوان مازندران و سرکشان گرگان بر منوچهر شاهنشاه ایران شوریدند.

سام نریمان فرمانداری زابلستان را به فرزند دلاورش زال زر سپرد و خود برای پیکار با دشمنان منوچهر رو به دربار ایران گذاشت. روزی زال آهنگ بزم و شکار کرد و با تنی چند از دلیران و گروهی از سپاهیان روی به دشت و هامون گذاشت.
هر زمان در کنار چشمه ای و دامن کوهساری درنگ می کرد و خواننده و نوازنده می خواست و بزم می آراست و با یاران باده می نوشید، تا آنکه به سرزمین کابل رسید.
امیر کابل مردی دلیر و خردمند بنام«مهراب» بود که باجگزار سام نریمان شاه زابلستان بود. نژاد مهراب به ضحاک تازی میرسید که چندی بر ایرانیان چیره شد و بیداد بسیار کرد و سر انجام بدست فریدون بر افتاد.
مهراب چون شنید که فرزند سام نریمان به سرزمین کابل آمده شادمان شد. بامداد با سپاه آراسته و اسبان راهوار و غلامان چابک و هدیه های گرانبها نزد زال آمد.
زال او را گرم پذیرفت و فرمان داد تا بزم آراستند و رامشگران خواستند و با مهراب به شادی بر خوان نشست. مهراب بر زال نظر کرد . جوانی بلند بالا و برومند و دلاور دید سرخ روی و سیاه چشم و سپید موی که هیبت پیل و زهره شیر داشت . در او خیره ماند و بر او آفرین خواند و با خود گفت آنکس که چنین فرزندی دارد گوئی همه جهان از آن اوست .
چون مهراب از خوان برخاست ، زال برو یال و قامت و بالائی چون شیر نر دید . به یاران گفت «گمان ندارم که در همه کشور زیبنده تر و خوب چهره تر و برومند تر از مهراب مردی باشد.»
هنگام بزم یکی از دلیران از دختر مهراب یاد کرد و گفت:

پس پرده ی او یکی دختر است

که رویش ز خورشید روشن تر است

دو چشمش بسان دو نرگس به باغ
مژه تیرگی برده از پر زاغ

اگر ماه جوئی همه روی اوست

و گر مشک بوئی همه موی اوست

بهشتی است سر تا سر آراسته

پر آرایش و رامش و خواسته

ون زال وصف دختر مهراب شنید مهر او در دلش رخنه کرد و آرام و قرار از او باز گرفت.
همه شب در اندیشه او بود و خواب بر دیدگانش گذر نکرد. یک روز چون مهراب به خیمه زال آمد و او را گرم پذیرفت و نوازش کرد و گفت اگر خواهشی در دل داری از من به خواه. مهراب گفت " ای نامدار، مرا تنها یک آرزوست و آن اینکه بزرگی و بنده نوازی کنی و به خانه ما قدم گذاری و روزی مهمان ما باشی و ما را سر بلند سازی."
زال با آنکه دلش در گرو دختر مهراب بود اندیشه ای کرد و گفت "ای دلیر، جز این هر چه می خواستی دریغ نبود. اما پدر و سام نریمان و منوچهر شاهنشاه ایران همداستان نخواهند بود که من در سرای کسی از نژاد ضحاک مهمان شوم و بر آن بنشینم."
مهراب غمگین شد و زال را ستایش گفت و راه خویش گرفت. اما زال را خیال دختر مهراب از سر به در نمیرفت.



نویسنده : میثم » ساعت 9:29 عصر روز جمعه 90 تیر 24

داغ کن - کلوب دات کام

The Hunger Site

ابتدا نیت کنید

سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

.::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ