قطعه ی الکترونیکی - پندار نیک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن



قطعه ی الکترونیکی - پندار نیک

درباره نویسنده
قطعه ی الکترونیکی - پندار نیک
میثم
خدایا! بر من رحمتی فرود آر تا از رحمانیت دینت بگویم و به پنداری نیک مرا مجهز گردان که هرگز خود را نور مپندارم ،به قدر ادراک از نورانیتت شمعی در دل برافروزم و پروانه وار گرد آن شمع بسوزم. بر ایمانم بیافزای و پیمانه ی کوچک وجودم را عمقی بیکران ببخش تا متواضع گردم و در هر خیری که سر میزند تنها تو باشی و من نباشم! از روشناییت بینشی نصیبم کن تا ایثار را ارج نهم. مرا لیاقتی عطا کن تا هماهنگ با موسیقی تو،سازم را کوک کنم. سرآخر مرا به معرفتی مبتلا ساز تا وقت رفتن، با آغوشی باز خاک تنم را به دست خاک عزیز ایران بسپارم...
تماس با من


 

آرشیو
دلنوشته ها و خاطرات
شاهنامه خوانی
اجتماعی
مذهبی
پندنامه


لینکهای روزانه
آنالیز ریاضی قرآن [29]
گنجور(آثار سخنسرایان پارسی گو) [28]
وبسایت شرکت دل آواز(شجریان) [26]
وبسایت رسمی علیرضا عصار [20]
گیتارینه [21]
جامعه مجازی موسیقی ایرانیان [16]
آموزش گیتار [12]
[آرشیو(7)]

 

لینک دوستان
پرسه زن بیتوته های خیال
.... «« " الهه عشق " »»‍‍ ....
فانوسهای خاموش
یادداشتها و برداشتها
.: شهر عشق :.
نور
توشه آخرت
عطش
مسافر آسمان
کوله پشتـــــــــــــــــــــی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
معصومیت از دست رفته
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
باغ گیلاس
عشق طلاست
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
اسلام دین محبت و عدالت
دلشدگان
بیکرانه
پاسبان پاسارگاد
تاریخ ایران باستان
مهندسی مکانیک
™Hamid
منجی عصر
دریای بیکران
دوستان دوران دبیرستان
وبلاگ من و حمید
گلبرگ
ستاره بنز


موسیقی وبلاگ


خبرنامه ی پندار نیک
 
لوگوی وبلاگ
قطعه ی الکترونیکی - پندار نیک


لوگوی دوستان
آمار بازدید
بازدید کل :274400
بازدید امروز : 32
 RSS 

امروز می خوام براتون یک ماجرای واقعی رو تعریف کنم، ماجرایی که یک دوست همکار برایم تعریف کرد و فکر می کنم برای شما هم جالب باشد...رضا یکی از دوستان خوب من هست که سه سال پیش با او آشنا شدم،ماجرا به او مربوط می شود.
رضا برایم تعریف کرد قبل از این که در شرکت فعلی(که با هم همکار هستیم) استخدام شود، در یک شرکت خصوصی مشغول به کار بوده و در آنجا اتفاق مهمی برایش رخ داده.
شرح حکایت از زبان رضا
:
می خواستم یک قطعه ی الکترونیکی رو تست کنم ولی مرتکب یک اشتباه شدم، فراموش کردم در مسیر قطعه تضعیف کننده را قرار بدم و به همین علت قطعه سوخت. رفتم و رو راست با رئیسم جریان را در میان گذاشتم، او هم برخورد خوبی داشت و گفت ایرادی ندارد، ناراحت نباش.
فقط به فاصله ی چند روز از آن اتفاق، هنگام تست یک سنسور باز هم همان اشتباه را تکرار کردم و سنسور سوخت. احساس بدی بهم دست داد، حس می کردم دیگه هیچ کاری را نمی شود به من واگذار کرد.
از آن سنسور 2 عدد دیگر در قفسه ی قطعات موجود بود،چند بار وسوسه شدم یکی از آنها را جایگزین سنسور سوخته کنم ولی در نهایت این کار رو نکردم.
تصمیم گرفتم با هزینه ی شخصی خودم سنسور را تهیه کنم به همین دلیل مساله را به طور خصوصی با مسئول خرید شرکت در میان گذاشتم.
این ماجرا به سال 84 مربوط می شود، در آن زمان قیمت سنسور
Original حدود یک میلیون تومان بود و قیمت سنسور کارکرده هم 500 هزار تومان، به مسئول خرید گفتم برایم یک سنسور کارکرده تهیه کن، مسئول خرید شرکت به من گفت: فقط سنسور کارکرده یک ایراد دارد و آن هم این است که قطعه فاقد گارانتی است و ممکن است سنسور خریده شده درست کار نکند و... به او گفتم پس یک سنسور نو سفارش بده.
همیشه وقتی قطعه سفارش می دادیم، حداقل 2 تا 3 ماه طول می کشید تا قطعه به دستمان برسد ولی این بار فقط بعد از یک هفته!!! قطعه تهیه شد. با مسئول خرید در مورد هزینه صحبت کردم، گفتم: هزینه اش چقدر شد؟ و او در مقابل چشمان خیره مانده ی من گفت: چیزی نشد!!؟
مسئول خرید ادامه داد: فردی که این قطعه را برایمان آورد به من گفته چون می خواهم با شرکت شما همکاری داشته باشم این سنسور را به عنوان اشانتیون به شما می دهم...
من هم وقتی حرفهای رضا رو شنیدم، همین حسی رو داشتم که الان شما عزیز خواننده داری!
به همین دلیل رو کردم به رضا و بهش گفتم: "رضا خدا خیلی دوستت داره!"
رضا گفت: آره، "خدا همه ی بنده هاشو دوست داره".



نویسنده : میثم » ساعت 6:26 عصر روز پنج شنبه 89 شهریور 4

داغ کن - کلوب دات کام

The Hunger Site

ابتدا نیت کنید

سپس برای شادی روح حضرت حافظ یک صلوات بفرستید

.::.حالا کلید فال را فشار دهید.::.

برای گرفتن فال خود اینجا را کلیک کنید
دریافت کد فال حافظ برای وبلاگ